معنی فارسی influxable
B1قابل ورود و جابجایی، به خصوص در زمینه منابع و سرمایهها.
Capable of being influxed or received.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر دارای منابع قابل ورود برای مدیریت جمعیت در حال رشد خود است.
مثال:
The city has influxable resources for managing its growing population.
معنی(example):
آنها به سرمایهگذاریهای قابل ورود نیاز دارند تا زیرساختها را بهبود بخشند.
مثال:
They need influxable investments to improve infrastructure.
معنی فارسی کلمه influxable
:قابل ورود و جابجایی، به خصوص در زمینه منابع و سرمایهها.