معنی فارسی infumation
B1حالت یا فرایند آغشته کردن یا پر کردن با چیزی.
The act or process of infusing or permeating.
- NOUN
example
معنی(example):
آغشته شدن عطر در اتاق فوقالعاده بود.
مثال:
The infumation of the perfume in the room was overwhelming.
معنی(example):
آغشته شدن ایدهها خلاقیت را در میان تیم برانگیخت.
مثال:
The infumation of ideas sparked creativity among the team.
معنی فارسی کلمه infumation
:
حالت یا فرایند آغشته کردن یا پر کردن با چیزی.