معنی فارسی inirritative

B1

تأثیری که آرامش‌بخش باشد و تحریک یا ناراحتی ایجاد نکند.

Having the quality of not causing irritation or annoyance.

example
معنی(example):

طبیعت بی‌تحریک کننده نظرات او مورد قدردانی قرار گرفت.

مثال:

The inirritative nature of his comments was appreciated.

معنی(example):

حضور او تأثیری بی‌تحرک بر گروه داشت.

مثال:

Her presence had an inirritative effect on the group.

معنی فارسی کلمه inirritative

: معنی inirritative به فارسی

تأثیری که آرامش‌بخش باشد و تحریک یا ناراحتی ایجاد نکند.