معنی فارسی inissuable

B1

قابلیت نداشتن صدور، وضعیتی که در آن امری نمی‌تواند صادر شود.

Not capable of being issued or granted; irrevocable.

example
معنی(example):

تصمیم غیرقابل صدور بود و وضوحی به تیم داد.

مثال:

The decision was inissuable, providing clarity to the team.

معنی(example):

یک قانون غیرقابل صدور به حفظ نظم کمک می‌کند.

مثال:

An inissuable rule helps in maintaining order.

معنی فارسی کلمه inissuable

: معنی inissuable به فارسی

قابلیت نداشتن صدور، وضعیتی که در آن امری نمی‌تواند صادر شود.