معنی فارسی inobtrusive

B2

غیر مزاحم، به گونه‌ای که توجه را جلب نکند.

Not attracting attention; discreet.

example
معنی(example):

دکوراسیون زیبا و غیر مزاحم بود.

مثال:

The decorations were beautiful and inobtrusive.

معنی(example):

او روشی غیر مزاحم برای ارائه بازخورد دارد.

مثال:

She has an inobtrusive way of providing feedback.

معنی فارسی کلمه inobtrusive

:

غیر مزاحم، به گونه‌ای که توجه را جلب نکند.