معنی فارسی insertive
B2مال یا مربوط به درج یا افزوده شدن چیزی به یک مکان یا فضا.
Pertaining to the act of inserting or adding, often in a proactive manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد درجکنندهٔ او در جلسات معمولاً به ایدههای جدید منجر میشود.
مثال:
His insertive approach in meetings often leads to new ideas.
معنی(example):
داشتن رویکرد درجمحور میتواند در محیطهای کار همکاری کمک کند.
مثال:
Being insertive can help in collaborative work environments.
معنی فارسی کلمه insertive
:
مال یا مربوط به درج یا افزوده شدن چیزی به یک مکان یا فضا.