معنی فارسی inserve
B1در خدمت قرار دادن، به معنای آماده کردن یا خد مترسانی یک سرویس یا سیستم به کاربر.
To put a system or service into operation or to serve users.
- VERB
example
معنی(example):
آنها هفته آینده نرمافزار جدید را در خدمت قرار خواهند داد.
مثال:
They will inserve the new software next week.
معنی(example):
باید سیستم را با دقت در خدمت قرار دهید تا از خطاها جلوگیری کنید.
مثال:
You need to inserve the system carefully to avoid errors.
معنی فارسی کلمه inserve
:
در خدمت قرار دادن، به معنای آماده کردن یا خد مترسانی یک سرویس یا سیستم به کاربر.