معنی فارسی inserviceable

B2

غیرقابل استفاده، به معنای اینکه چیزی نمی‌تواند به درستی کار کند یا خدمات ارائه دهد.

Not able to be used or no longer functional.

example
معنی(example):

ماشین‌آلات قدیمی پس از سال‌ها استفاده غیرقابل سرویس شدند.

مثال:

The old machinery became inserviceable after years of use.

معنی(example):

تجهیزات به دلیل نگرانی‌های ایمنی غیرقابل سرویس اعلام شد.

مثال:

The equipment was declared inserviceable due to safety concerns.

معنی فارسی کلمه inserviceable

: معنی inserviceable به فارسی

غیرقابل استفاده، به معنای اینکه چیزی نمی‌تواند به درستی کار کند یا خدمات ارائه دهد.