معنی فارسی institutionality

C1

ساختار مؤسسه‌ای به کیفیت و مشخصات نهادها اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی.

The quality or characteristics of being an institution, especially in social or political contexts.

example
معنی(example):

سازماندهی مؤسسه باعث اطمینان از عدالت می‌شود.

مثال:

The institutionality of the organization ensures fairness.

معنی(example):

بحث‌های کلیدی بر روی ساختار مؤسسه‌ای قوانین در جامعه متمرکز هستند.

مثال:

Key debates focus on the institutionality of laws in society.

معنی فارسی کلمه institutionality

:

ساختار مؤسسه‌ای به کیفیت و مشخصات نهادها اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی.