معنی فارسی instructible

C1

آموزنده، به چیزی اشاره دارد که قابلیت یادگیری یا دریافت دستورالعمل را دارد.

Capable of being instructed or taught.

example
معنی(example):

این دستگاه آموزنده است، به این معنی که می‌تواند از ورودی‌ها یاد بگیرد.

مثال:

This device is instructible, meaning it can learn from input.

معنی(example):

این برنامه آموزنده است و به ترجیحات کاربر سازگار می‌شود.

مثال:

The program is instructible and adapts to user preferences.

معنی فارسی کلمه instructible

:

آموزنده، به چیزی اشاره دارد که قابلیت یادگیری یا دریافت دستورالعمل را دارد.