معنی فارسی insularized

B2

ایزوله شده، به حالتی اطلاق می‌شود که کالا یا اجتماعی جدا از دیگران و غیر قابل نفوذ است.

Isolated or separated, especially in a social context.

example
معنی(example):

جامعه ایزوله شده، نظرات متنوعی نداشت.

مثال:

The insularized community lacked diverse perspectives.

معنی(example):

پس از سال‌ها زندگی ایزوله، آنها برای دنیای بیرون آماده نبودند.

مثال:

After years of insularized living, they were unprepared for the outside world.

معنی فارسی کلمه insularized

: معنی insularized به فارسی

ایزوله شده، به حالتی اطلاق می‌شود که کالا یا اجتماعی جدا از دیگران و غیر قابل نفوذ است.