معنی فارسی interassure

B1

اطمینان بخشی مشترک، عمل ایجاد اطمینان بین دو یا چند طرف.

To provide assurance or confidence to one another.

example
معنی(example):

مدیر سعی کرد تیم را درباره تغییرات جدید مطمئن سازد.

مثال:

The manager tried to interassure the team about the new changes.

معنی(example):

به معنای فراهم کردن اعتماد متقابل است.

مثال:

To interassure means to provide mutual confidence.

معنی فارسی کلمه interassure

:

اطمینان بخشی مشترک، عمل ایجاد اطمینان بین دو یا چند طرف.