معنی فارسی interchase

B1

تعقیب متقابل، روشی برای تعقیب یا همکاری در رقابت.

The act of pursuing or competing in a collaborative manner.

example
معنی(example):

پلیس شروع به تعقیب متقابل مظنون از طریق شهر کرد.

مثال:

The police began to interchase the suspect through the city.

معنی(example):

دو تیم برای رقابت برای جام تعقیب متقابل خواهند کرد.

مثال:

The two teams will interchase to compete for the trophy.

معنی فارسی کلمه interchase

: معنی interchase به فارسی

تعقیب متقابل، روشی برای تعقیب یا همکاری در رقابت.