معنی فارسی interjectionalized
B1به کار بردن عبارات بینابینی به منظور بیان احساسات یا واکنشها در گفتار یا نوشتار.
To use interjections in speech or writing to convey strong emotions or reactions.
- VERB
example
معنی(example):
نویسنده برای ابراز احساسات قوی نوشتنش را بینابینی کرد.
مثال:
The author interjectionalized his writing to express strong emotions.
معنی(example):
او در سخنرانیاش برای تاکید بر نکتهاش بینابینی کرد.
مثال:
In her speech, she interjectionalized to emphasize her point.
معنی فارسی کلمه interjectionalized
:
به کار بردن عبارات بینابینی به منظور بیان احساسات یا واکنشها در گفتار یا نوشتار.