معنی فارسی interlarded
B1ترکیب‌شده، به معنای گنجاندن موارد اضافی در یک متن.
Having been blended or mixed with additional content.
- verb
verb
معنی(verb):
Bloat or embellish (something) by including (often minor and extraneous) details at regular intervals.
example
معنی(example):
متن با نقل‌قول‌هایی از نویسندگان معروف ترکیب شده بود.
مثال:
The text was interlarded with quotes from famous authors.
معنی(example):
او در سخنرانی‌اش ارجاعات تاریخی را گنجانده بود.
مثال:
He interlarded his speech with historical references.
معنی فارسی کلمه interlarded
:
ترکیب‌شده، به معنای گنجاندن موارد اضافی در یک متن.
