معنی فارسی interlocally

B1

به‌صورت بین‌محلّی به همکاری یا ارتباط بین مناطق مختلف اشاره دارد.

In an interlocal manner; between different local communities or jurisdictions.

example
معنی(example):

این پروژه هدف دارد که به‌صورت بین‌محلّی بر روی ابتکارات زیست‌محیطی همکاری کند.

مثال:

The project aims to collaborate interlocally on environmental initiatives.

معنی(example):

آنها به‌صورت بین‌محلّی منابع را به اشتراک گذاشتند تا به چالش‌های مشترک پاسخ دهند.

مثال:

They shared resources interlocally to address common challenges.

معنی فارسی کلمه interlocally

: معنی interlocally به فارسی

به‌صورت بین‌محلّی به همکاری یا ارتباط بین مناطق مختلف اشاره دارد.