معنی فارسی intermarriageable

B2

گروه‌هایی از مردم که امکان ازدواج متقابل بین آن‌ها وجود دارد و معمولاً در فرهنگ‌ها و سنت‌ها مشترک هستند.

Describing groups of people who can intermarry, often sharing cultural similarities.

example
معنی(example):

فرهنگ‌ها قابل ازدواج متقابل بودند که به ادغام اجتماعی بیشتر منجر شد.

مثال:

The cultures were intermarriageable, leading to greater social integration.

معنی(example):

گروه‌های قابل ازدواج متقابل معمولاً رسوم و باورهای مشابهی دارند.

مثال:

Intermarriageable groups often share similar traditions and beliefs.

معنی فارسی کلمه intermarriageable

: معنی intermarriageable به فارسی

گروه‌هایی از مردم که امکان ازدواج متقابل بین آن‌ها وجود دارد و معمولاً در فرهنگ‌ها و سنت‌ها مشترک هستند.