معنی فارسی intermarginal
B2ناحیهای که در میان دو حاشیه یا خط قرار دارد و در شرایط مختلف زیستی اهمیت دارد.
Referring to the area or space between margins which can have biological implications.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نواحی بین حاشیهها برای رشد گیاهان حیاتی است.
مثال:
The intermarginal zone is crucial for plant growth.
معنی(example):
در زیستشناسی، فضاهای بین حاشیهای میتوانند بر رقابت بین گونهها تأثیر بگذارند.
مثال:
In biology, intermarginal spaces can affect species competition.
معنی فارسی کلمه intermarginal
:
ناحیهای که در میان دو حاشیه یا خط قرار دارد و در شرایط مختلف زیستی اهمیت دارد.