معنی فارسی interminant

C2

که به نظر می‌رسد هرگز پایانی ندارد، بی‌پایان.

Having no fixed end; endless.

example
معنی(example):

طبیعت بی‌پایان بحث باعث شد پیدا کردن یک راه‌حل دشوار باشد.

مثال:

The interminant nature of the discussion made it difficult to find a solution.

معنی(example):

سؤالات بی‌پایان می‌تواند شرکت‌کنندگان در یک جلسه را ناامید کند.

مثال:

Interminant questions can frustrate participants in a meeting.

معنی فارسی کلمه interminant

: معنی interminant به فارسی

که به نظر می‌رسد هرگز پایانی ندارد، بی‌پایان.