معنی فارسی intermined

B1

این واژه به معنای ادغام یا ترکیب دو یا چند چیز است.

To mix or blend together.

example
معنی(example):

دو تیم استراتژی‌های خود را با هم ترکیب کرده‌اند.

مثال:

The two teams have intermingled their strategies.

معنی(example):

فرهنگ‌ها از طریق قرن‌ها تجارت با هم ترکیب شده بودند.

مثال:

The cultures were intermingled through centuries of trade.

معنی فارسی کلمه intermined

: معنی intermined به فارسی

این واژه به معنای ادغام یا ترکیب دو یا چند چیز است.