معنی فارسی intermining

B2

بی‌پایانی که به معنای چیزی است که پایان ندارد یا مدت زیادی ادامه دارد.

Endless or having no limits in duration.

example
معنی(example):

بحث بی‌پایان ساعت‌ها بدون نتیجه ادامه داشت.

مثال:

The intermining debate lasted for hours without a conclusion.

معنی(example):

سر و صدای بی‌پایان از محل ساخت و ساز آزاردهنده بود.

مثال:

The intermining noise from the construction site was annoying.

معنی فارسی کلمه intermining

: معنی intermining به فارسی

بی‌پایانی که به معنای چیزی است که پایان ندارد یا مدت زیادی ادامه دارد.