معنی فارسی intermixable
B1قابل ترکیب، به مواد یا اشیایی اطلاق میشود که میتوانند با هم ترکیب شوند و نتایج جدیدی ایجاد کنند.
Able to be mixed together without losing their properties.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دو رنگ قابل ترکیب هستند و میتوانند رنگهای جدیدی ایجاد کنند.
مثال:
These two paints are intermixable and can create new colors.
معنی(example):
مواد تشکیلدهنده برای طعم بهتر قابل ترکیب هستند.
مثال:
The ingredients are intermixable for a better flavor.
معنی فارسی کلمه intermixable
:
قابل ترکیب، به مواد یا اشیایی اطلاق میشود که میتوانند با هم ترکیب شوند و نتایج جدیدی ایجاد کنند.