معنی فارسی intermountain
B2منطقهای که بین کوهها واقع شده و معمولاً دارای خصوصیات جغرافیایی خاصی است.
Pertaining to or situated within a region located between mountains.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه بینکوهی دارای شکلهای زمینشناسی منحصر به فرد است.
مثال:
The intermountain area features unique geological formations.
معنی(example):
آنها در یک منطقه بینکوهی با آب و هواهای متنوع زندگی میکنند.
مثال:
They live in an intermountain region with diverse climates.
معنی فارسی کلمه intermountain
:
منطقهای که بین کوهها واقع شده و معمولاً دارای خصوصیات جغرافیایی خاصی است.