معنی فارسی internarial
B2بینالمللی، معانی مرتبط با روابط و مسائل جهانی.
Pertaining to or occurring between nations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کنفرانس بینالمللی به بحث در مورد مسائل جهانی میپردازد.
مثال:
The internarial conference will discuss global issues.
معنی(example):
او یک شخصیت کلیدی در سازمان بینالمللی مربوط به تغییرات اقلیمی است.
مثال:
He is a key figure in the internarial organization dealing with climate change.
معنی فارسی کلمه internarial
:
بینالمللی، معانی مرتبط با روابط و مسائل جهانی.