معنی فارسی internecinal
C1مربوط به مبارزات یا منازعات داخلی که درون یک گروه یا کشور رخ میدهد.
Relating to internal conflicts within a group or nation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنگ داخلی به ضررهای قابل توجهی برای هردو طرف منجر شد.
مثال:
The internecinal conflict led to significant losses for both sides.
معنی(example):
تنشهای داخلی میتواند یک کشور را از درون تضعیف کند.
مثال:
Internecinal strife can weaken a nation from within.
معنی فارسی کلمه internecinal
:
مربوط به مبارزات یا منازعات داخلی که درون یک گروه یا کشور رخ میدهد.