معنی فارسی interpretership

B2

ترجمه‌گری، حرفه و رشته‌ای که به ترجمه گفتاری و شفاهی مربوط می‌شود.

The profession or practice of interpreting spoken language.

example
معنی(example):

او در حال پیگیری یک حرفه در زمینه ترجمه است.

مثال:

He is pursuing a career in interpretership.

معنی(example):

حرفه ترجمه به مهارت‌های زبانی عالی نیاز دارد.

مثال:

Interpretership requires excellent language skills.

معنی فارسی کلمه interpretership

:

ترجمه‌گری، حرفه و رشته‌ای که به ترجمه گفتاری و شفاهی مربوط می‌شود.