معنی فارسی interpretively
B1به طور تفسیرگونه، در شیوهای که به معنی و تفسیر توجه دارد.
In a way that relates to interpretation and understanding of meaning.
- ADVERB
example
معنی(example):
متن میتواند به طور تفسیرگونه خوانده شود تا معانی عمیقتری کشف شود.
مثال:
The text can be read interpretively to uncover deeper meanings.
معنی(example):
او در مقالهاش شعر را به طور تفسیرگونه تحلیل کرد.
مثال:
She analyzed the poem interpretively in her essay.
معنی فارسی کلمه interpretively
:
به طور تفسیرگونه، در شیوهای که به معنی و تفسیر توجه دارد.