معنی فارسی intersale
B1فروش یا معاملهای که بین دو یا چند طرف انجام میشود.
Sales or transactions conducted between two or more parties.
- NOUN
example
معنی(example):
شرکت یک رویداد فروش مشترک برای همکاری برگزار کرد.
مثال:
The company organized an intersale event for collaboration.
معنی(example):
قراردادهای فروش مشترک میتوانند برای تمامی طرفهای درگیر مفید باشند.
مثال:
Intersale agreements can benefit all parties involved.
معنی فارسی کلمه intersale
:
فروش یا معاملهای که بین دو یا چند طرف انجام میشود.