معنی فارسی intersalute
B2سلام کردن یا تبریک گفتن متقابل بین افراد یا گروهها.
To greet or salute each other mutually.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند به زبانهای مختلف به یکدیگر سلام کنند.
مثال:
They decided to intersalute each other in different languages.
معنی(example):
سلام کردن متقابل نشانهای از دوستی بین فرهنگها بود.
مثال:
The intersalute was a sign of friendship between cultures.
معنی فارسی کلمه intersalute
:
سلام کردن یا تبریک گفتن متقابل بین افراد یا گروهها.