معنی فارسی interstade
B1فاصله یا مرحله بین دو رویداد مختلف.
The interval or stage between two different events.
- NOUN
example
معنی(example):
فاصله بین دو مسابقه برای بازیکنان بسیار مهم بود.
مثال:
The interstade between the two tournaments was crucial for the players.
معنی(example):
او از فاصله بین دو مسابقه برای بهبود مهارتهایش استفاده کرد.
مثال:
He took advantage of the interstade to improve his skills.
معنی فارسی کلمه interstade
:
فاصله یا مرحله بین دو رویداد مختلف.