معنی فارسی into orbit

B2

حرکت به داخل مدار، به ویژه در فضا.

To move into a path around a planet or object in space.

example
معنی(example):

کپسول فضایی به دور زمین در مدار خواهد چرخید.

مثال:

The rocket will go into orbit around the Earth.

معنی(example):

پس از ورود به مدار، ماهواره داده‌ها را به زمین ارسال خواهد کرد.

مثال:

Once in orbit, the satellite will send data back to Earth.

معنی فارسی کلمه into orbit

: معنی into orbit به فارسی

حرکت به داخل مدار، به ویژه در فضا.