معنی فارسی intoxicatingly

B1

به طرز مسموم‌کننده‌ای، به گونه‌ای که احساس خوشحالی یا نشئگی ایجاد کند.

In a way that is irresistible and overwhelming.

example
معنی(example):

موسیقی به طرز مسموم‌کننده‌ای در طول شب پخش شد.

مثال:

The music played intoxicatingly through the night.

معنی(example):

منظر به طرز مسموم‌کننده‌ای زیبا بود.

مثال:

The view was intoxicatingly beautiful.

معنی فارسی کلمه intoxicatingly

: معنی intoxicatingly به فارسی

به طرز مسموم‌کننده‌ای، به گونه‌ای که احساس خوشحالی یا نشئگی ایجاد کند.