معنی فارسی intoxicatively
B1به طرز مسحورکنندهای، به گونهای که باعث گیجی یا شگفتی شود.
In a manner that is alluring and possibly overwhelming.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز مسحورکنندهای صحبت کرد و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She spoke intoxicatively, capturing everyone's attention.
معنی(example):
عطر شیرین و مسحورکننده دسر، اتاق را پر کرد.
مثال:
The intoxicatively sweet aroma of the dessert filled the room.
معنی فارسی کلمه intoxicatively
:
به طرز مسحورکنندهای، به گونهای که باعث گیجی یا شگفتی شود.