معنی فارسی intoxicative
B1مسمومکننده، اشاره به خاصیتی که میتواند اثرات سمی یا نشئگی ایجاد کند.
Having the quality of causing intoxication.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی گلها به طور طبیعی مسمومکننده هستند.
مثال:
Some flowers are intoxicative in nature.
معنی(example):
عطر تأثیر مسمومکنندهای بر اطرافیان داشت.
مثال:
The perfume had an intoxicative effect on those around.
معنی فارسی کلمه intoxicative
:
مسمومکننده، اشاره به خاصیتی که میتواند اثرات سمی یا نشئگی ایجاد کند.