معنی فارسی intracervical

B2

مربوط به داخل گردن، به ویژه در زمینه‌های پزشکی و جراحی.

Pertaining to the inside of the cervix, especially in medical and surgical contexts.

example
معنی(example):

تزریق‌های داخل گردنی می‌توانند در برخی شرایط زنانگی کمک کنند.

مثال:

Intracervical injections may help with certain gynecological conditions.

معنی(example):

پزشکان گاهی روش‌های داخل گردنی را برای تشخیص انجام می‌دهند.

مثال:

Doctors sometimes perform intracervical procedures for diagnosis.

معنی فارسی کلمه intracervical

: معنی intracervical به فارسی

مربوط به داخل گردن، به ویژه در زمینه‌های پزشکی و جراحی.