معنی فارسی intramolecularly

B1

به شیوه‌ای که درون یک مولکول اتفاق می‌افتد، به روابط و پیوندهای بین اتم‌ها در داخل یک مولکول اشاره دارد.

In a manner occurring within a single molecule, relating to the relationships and bonds between atoms within a molecule.

example
معنی(example):

نیروهای بین‌مولکولی اتم‌ها را در یک مولکول به هم متصل می‌کنند.

مثال:

The forces intramolecularly hold the atoms together in a molecule.

معنی(example):

از نظر درون‌مولکولی، پیوندها می‌توانند بر پایداری مولکول تأثیر بگذارند.

مثال:

Intramolecularly, the bonds can affect the molecule's stability.

معنی فارسی کلمه intramolecularly

: معنی intramolecularly به فارسی

به شیوه‌ای که درون یک مولکول اتفاق می‌افتد، به روابط و پیوندهای بین اتم‌ها در داخل یک مولکول اشاره دارد.