معنی فارسی intraperiosteal
B2درون غشای استخوان؛ مربوط به ناحیهای که استخوان را پوشش میدهد.
Situated within or underneath the periosteum covering the bone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیحسی داخل پریاستخوانی میتواند به کاهش درد در لثهها کمک کند.
مثال:
Intraperiosteal anesthesia can provide targeted pain relief to the gums.
معنی(example):
دندانپزشک از تکنیک داخل پریاستخوانی برای این روش استفاده کرد.
مثال:
The dentist used an intraperiosteal technique for the procedure.
معنی فارسی کلمه intraperiosteal
:درون غشای استخوان؛ مربوط به ناحیهای که استخوان را پوشش میدهد.