معنی فارسی intrapetiolar
B2درون منطقه میانی برگ یا ساقه؛ به جایی اشاره دارد که انتقال مواد انجام میشود.
Within or related to the petiole of a plant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خدمات داخل پتولی در مطالعات زیستشناسی گیاهی بسیار مهم هستند.
مثال:
Intrapetiolar interventions are crucial in plant biology studies.
معنی(example):
محقق بر انتقال مواد مغذی بهصورت داخل پتولی تمرکز کرد.
مثال:
The researcher focused on intrapetiolar transport of nutrients.
معنی فارسی کلمه intrapetiolar
:درون منطقه میانی برگ یا ساقه؛ به جایی اشاره دارد که انتقال مواد انجام میشود.