معنی فارسی intrapopulation
B1درون جمعیتی به متغیرها و الگوهایی اشاره دارد که در یک جمعیت خاص از یک گونه اتفاق میافتند.
Referring to the variations and dynamics that occur within a specific population of a species.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دینامیکهای درون جمعیتی برای درک تکامل گونهها مهم هستند.
مثال:
Intrapopulation dynamics are important for understanding species evolution.
معنی(example):
مطالعه تنوع درون جمعیتی به تلاشهای حفاظت کمک میکند.
مثال:
Studying intrapopulation variation helps in conservation efforts.
معنی فارسی کلمه intrapopulation
:درون جمعیتی به متغیرها و الگوهایی اشاره دارد که در یک جمعیت خاص از یک گونه اتفاق میافتند.