معنی فارسی inutility

B1

بی‌فایدگی، عدم کارایی یا فایده.

The quality of being useless or ineffective.

example
معنی(example):

بی‌فایدگی تجهیزات قدیمی مشهود بود.

مثال:

The inutility of the old equipment was evident.

معنی(example):

ما درباره بی‌فایدگی برخی روش‌ها بحث کردیم.

مثال:

We discussed the inutility of certain practices.

معنی فارسی کلمه inutility

: معنی inutility به فارسی

بی‌فایدگی، عدم کارایی یا فایده.