معنی فارسی inutilized
B1بیاستفاده، نادیده گرفته شده، بدون کاربرد.
Not utilized; left unused or unexploited.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منابع به مدت طولانی بیاستفاده باقی ماندند.
مثال:
The resources were left inutilized for too long.
معنی(example):
بسیاری از مهارتها در بازار کار فعلی بیاستفاده باقی میمانند.
مثال:
Many skills remain inutilized in the current job market.
معنی فارسی کلمه inutilized
:
بیاستفاده، نادیده گرفته شده، بدون کاربرد.