معنی فارسی invadable

B2

قابل نفوذ یا حمله، به ویژه در زمینه‌های نظامی.

Capable of being invaded.

example
معنی(example):

قلعه تعیین شد که قابل حمله توسط دشمن است.

مثال:

The fortress was determined to be invadable by the enemy.

معنی(example):

یک سرزمین قابل حمله برای ساکنان آن خطرناک است.

مثال:

An invadable territory poses risks to its inhabitants.

معنی فارسی کلمه invadable

: معنی invadable به فارسی

قابل نفوذ یا حمله، به ویژه در زمینه‌های نظامی.