معنی فارسی inventively
B1بهطور اختراعی و با خلاقیت، به معنای استفاده از تفکر نوآورانه.
In a manner that shows creativity and innovation.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور اختراعی به مشکل نزدیک شد تا راه حلی پیدا کند.
مثال:
She approached the problem inventively to find a solution.
معنی(example):
این هنرمند بهطور اختراعی رنگ میزند و هنر منحصر به فردی خلق میکند.
مثال:
The artist paint inventively, creating unique art.
معنی فارسی کلمه inventively
:بهطور اختراعی و با خلاقیت، به معنای استفاده از تفکر نوآورانه.