معنی فارسی invigour
B1قویتر و پرانرژیتر شدن، روحیه و نشاط را افزایش دادن.
To give strength or energy to; to invigorate.
- VERB
example
معنی(example):
یک خواب شبانه خوب میتواند ذهن شما را تقویت کند.
مثال:
A good night's sleep can invigour your mind.
معنی(example):
او برای تقویت خود در صبح قهوه مینوشد.
مثال:
He drinks coffee to invigour himself in the morning.
معنی فارسی کلمه invigour
:
قویتر و پرانرژیتر شدن، روحیه و نشاط را افزایش دادن.