معنی فارسی inviolately
B2به صورت غیرقابل نقض، به معنای جیز که نمیتوان آن را نقض یا تغییر داد.
In a manner that cannot be broken or violated.
- ADVERB
example
معنی(example):
باید قوانین به طور غیرقابل نقض رعایت شوند تا انصاف تضمین شود.
مثال:
The rules must be followed inviolately to ensure fairness.
معنی(example):
این توافق به طور غیرقابل نقض توسط هر دو طرف رعایت شد.
مثال:
The agreement was inviolately respected by both parties.
معنی فارسی کلمه inviolately
:
به صورت غیرقابل نقض، به معنای جیز که نمیتوان آن را نقض یا تغییر داد.