معنی فارسی involutedly

B2

به طرز پیچیده و غیرمستقیم بیان شده.

In a complex and indirect manner.

example
معنی(example):

او مفهوم را به طور پیچیده توضیح داد که فهم آن دشوار شد.

مثال:

He explained the concept involutedly, making it hard to understand.

معنی(example):

متن به صورت پیچیده نوشته شده بود که بسیاری از خوانندگان را گیج کرد.

مثال:

The text was written involutedly, which confused many readers.

معنی فارسی کلمه involutedly

:

به طرز پیچیده و غیرمستقیم بیان شده.