معنی فارسی involutorial

B2

خصوصیتی که به درون‌گرایی اشاره دارد و می‌تواند در زمینه‌های هنری یا فکری وجود داشته باشد.

Pertaining to or characterized by involution.

example
معنی(example):

رویکرد درون‌گرایانه او به مشکل، دیدگاهی تازه ارائه داد.

مثال:

His involutorial approach to the problem offered a fresh perspective.

معنی(example):

سبک هنرمند دارای کیفیت درون‌گرایانه‌ای است که تماشاگران را مجذوب می‌کند.

مثال:

The artist's style has an involutorial quality that mesmerizes viewers.

معنی فارسی کلمه involutorial

:

خصوصیتی که به درون‌گرایی اشاره دارد و می‌تواند در زمینه‌های هنری یا فکری وجود داشته باشد.