معنی فارسی inwalling

B1

عمل محصور کردن یا نصب درون دیوارها، به ویژه در ساختمان.

The act of constructing walls within a structure.

example
معنی(example):

فرآیند درون دیواری کردن چند روز طول کشید.

مثال:

The process of inwalling took several days.

معنی(example):

درون دیواری کردن می‌تواند به صرفه‌جویی در فضا در یک آپارتمان کوچک کمک کند.

مثال:

Inwalling can help to save space in a small apartment.

معنی فارسی کلمه inwalling

:

عمل محصور کردن یا نصب درون دیوارها، به ویژه در ساختمان.