معنی فارسی inwalls

B1

دیوارهای ساخته شده در داخل بنا، به ویژه برای مقاصد خاص.

Walls that are built within a structure for a specific purpose.

example
معنی(example):

این خانه چندین دیوار درون برای حداکثر کردن فضای ذخیره‌سازی داشت.

مثال:

The house had several inwalls to maximize storage.

معنی(example):

آنها دیوارهای درون را برای هر گونه نشانه‌ای از آسیب بررسی کردند.

مثال:

They inspected the inwalls for any signs of damage.

معنی فارسی کلمه inwalls

:

دیوارهای ساخته شده در داخل بنا، به ویژه برای مقاصد خاص.