معنی فارسی inwreathe

B2

درهم افراشتن، به معنای پوشش چیزی به وسیله شاخه‌ها یا گل‌ها.

To surround or adorn something with a wreath or similar arrangement.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که ورودی را با گل‌ها درهم بیفرازند.

مثال:

They decided to inwreathe the entrance with flowers.

معنی(example):

هنرمند مجسمه را با شاخه‌های گیاهی درهم افراشت.

مثال:

The artist inwreathed the statue with vines.

معنی فارسی کلمه inwreathe

:

درهم افراشتن، به معنای پوشش چیزی به وسیله شاخه‌ها یا گل‌ها.